GAME.SH

نقد برسی بازی های روز کلی مطالب جالب.....

GAME.SH

نقد برسی بازی های روز کلی مطالب جالب.....

مردعنکبوتی

اسپایدرمن شگفت‌انگیز» یا The Amazing Spider-Man  نام یک بازی رایانه‌ای است که از روی فیلم سینمایی موفقی به همین نام که چندی پیش توسط کمپانی سونی  به اکران درآمد، ساخته شده است. ولی آیا این بازی می‌تواند بازیبازانی که در سالهای اخیر توقعات بسیار بالایی از ژانر ابرقهرمانی پیدا کرده‌اند را راضی کند؟ نقدی که برایتان تدارک دیده‌ام تلاشی است برای پاسخگویی به پرسش مذکور.

آپدیت: یکی از دوستان و کاربران خوب ما به نام "محمد سبحانی"، راهنمای یافته لباس های مختلف اسپایدرمن در این بازی را در بخش نظرات قرار داده است.



تریلرهای بازی: Download Trailer 2 ، Download Trailer 1

مشخصات بازی:

 سبک: اکشن، محیط باز  (open world)

 کنسول‌ها: (Xbox360/3DS/Wii/PS3/PC)

ناشر: Activision

سازنده: Beenox

درجه سنی: +12

 

مقدمه:

«اسپایدرمن شگفت‌انگیز» یا The Amazing Spider-Man   (که در این مقاله به اختصار TASM نامیده خواهد شد) یک بازی رایانه‌ای سوم شخص اکشن، ماجراجویی و محیط باز (open world) است که از روی فیلم سینمایی موفقی به همین نام که چندی پیش توسط کمپانی سونی  به اکران درآمد، ساخته شده است. TASM طبق معمول توسط Activision منتشر شده و سازنده‌اش نیز شرکت کانادایی Beenox می‌باشد که اخیراً عناوین اسپایدرمن را تحت عنوان Shattered Dimensions و   Edge of Time  را ساخته بود. داستان و دیالوگ‌های بازی هم توسط آقایان «شیموس کوین» (از نویسندگان سریال تلویزیونی معروف Battlestar Galactica ) و «جان زورهلن» به رشته تحریر درآمده.  در واقع از زمان انتشار Spider-Man 2: The Game برای کنسول‌های PS2 و Xbox در سال 2004، هواداران پرشمار اسپایدرمن در حسرت انجام یک بازی محیط باز مشابه و معرکه به سر می‌بردند زیرا Activision هر بار به نوعی آنان را ناامید کرده بود تا اینکه سال گذشته این ناشر اعلام کرد که می‌خواهد با ساختن TASM خاطرات خوش گذشته را تکرار کند. 

  داستان:

 بازی درست از همان جایی آغاز می‌شود که فیلم به پایان می‌رسد: پس از گرد و خاکی که «لیزارد» در شهر به پا کرده، فردی به نام «آلیستار اسمایت» که به دانشمند شماره یک شرکت «آزکورپ» تبدیل شده و در رشته asm-spider-man-vs-scorpionنانو تکنولوژی تخصص دارد، دستور تعطیلی دپارتمان تحقیقات روی نحوه ترکیب ژن‌های گونه‌های مختلف جانوری را می‌دهد (یعنی همان دپارتمانی که مسبب به وجود آمدن لیزارد است). اسمایت همچنین درصدد بر می‌آید تا تمام موجوداتی که توسط این دپارتمان خلق شده‌اند را نابود کند.

 «گوئن استیسی» (معشوقه پیتر پارکر/اسپایدرمن) یکی از کارآموزان شرکت آزکورپ است و از پیتر پارکر دعوت می‌نماید تا به او در اجرای دستورات اسمایت کمک کند. همان طور که حدس می‌زنید خیلی زود اوضاع خراب می‌شود و نمونه‌های آزمایشگاهی به نام‌های «کرگدن»، «ایگوآنا»، «عقرب» و «ورمین» از کنترل خارج شده و علاوه بر کارکنان آزکورپ، مردم شهر را نیز به ویروسی مهلک آلوده می‌کنند (لازم به ذکر است تمام این موجودات از دشمنان قدیمی اسپایدرمن محسوب می‌شوند ولی در بازی ظاهری جدید و جالب پیدا کرده‌اند تا با حال و هوای فیلم تطابق داشته باشند). اسمایت برای یافتن موجوداتی که از آزمایشگاه فرار کرده‌اند به روبات‌های پیشرفته‌ای متوسل می‌شود ولی مشکل این جاست که اسپایدرمن هم توسط این روبات‌ها مورد هدف قرار می‌گیرد!

asm-spidey-keeps-rhino-at-bayداستان بازی به مرور  جذاب‌تر می‌شود و معلوم است که روی آن فکر شده است. به همین دلیل بازی موفق می‌شود به طور قانع‌کننده‌ای خود را به فیلم وصل کند و خطوط داستانی آن را به پیش ببرد. در ضمن بخش داستانی مربوط به «فلیشیا هاردی» (یا همان Black Cat معروف کمیک‌استریپ‌های اسپایدرمن) بسیار جذاب از آب درآمده و قطعاً برای هواداران جالب خواهد بود.

در واقع، Beenox با منتقل کردن داستان بازی به پس از وقایع فیلم تصمیم جالبی گرفته زیرا دیگر مجبور نیست داستان فیلم را از نو روایت و خودش را به کاراکترهای فیلم محدود کند. البته این شیوه باعث شده تا خطوط اصلی داستانی فیلم لو برود (به طور مثال اگر زبان انگلیسی تان خوب باشد و به یکی از مکالمه های بین پیتر و گوئن توجه کنید، آنوقت با جمله‌ای روبرو می‌شوید که تمام پایان دراماتیک و تراژیک فیلم را لو می‌دهد!). به همین دلیل و با در نظر گرفتن این نکته که TASM اندکی قبل از اکران فیلم وارد بازار شد، شاید لازم باشد کمی به صحت عقل سونی و Activision شک کنیم! بنابراین پیشنهاد می‌شود اول فیلم را ببینید و بعد بازی را انجام دهید.

البته باید اذعان داشت که دیالوگ‌های بازی استادانه نوشته شده، به خصوص دیالوگ‌های بامزه‌ای که از زبان اسپایدرمن به گوش می‌رسند. به طور مثال در فاضلاب شهر اسپایدرمن هنگام تعقیب ورمین (موجودی که از ترکیب موش با ژن انسان ایجاد شده)، به او می‌گوید:: " کجا داری میری؟ نکنه می‌خواهی بری با لاک‌پشت‌هایی که به فرزندی قبول کرده‌ای پیتزا بخوری؟!!". واقعاً با شنیدن این جمله (که به کاراکتر «اسپیلنتر» استاد و مرشد «لاک پشت های نینجا» اشاره دارد)، از خنده روده بر شدم. نکته جالب دیگر درباره دیالوگ‌ها این است که در موقع لزوم و بسته به حال و هوای داستان، جدی یا بامزه می‌شوند.

   گرافیک:

 2012-06-05-spider-man-criminalدو بازی که Beenox پیشتر تحت عنوان اسپایدرمن ساخته بود، گرافیک خوبی داشتند ولی در مقایسه با TASM بیشتر به عناوین نسل قبل شباهت پیدا می‌کنند. به طور مثال، مدل و دیزاین اسپایدرمن در TASM بسیار پرجزئیات است و او تا به حال چنین بی‌نقص در دنیای بازی‌های رایانه‌ای به تصویر کشیده نشده بود. تازه، هر چه بازی جلوتر می‌رود و اسپایدرمن مورد اصابت حملات دشمنان خود قرار می‌گیرد، لباسش داغان‌تر می‌شود (به همین دلیل برای عوض کردن آن باید به آپارتمان پیتر پارکر بروید!) نیویورک هم بسیار خوب و بادقت طراحی شده و تداعی‌گر شهری درندشت، وسیع، رنگارنگ و مملو از جزئیات جورواجور است. در ضمن، مراحل داخل محیط‌های بسته نیز گرافیک خوبی دارند. از سوی دیگر TASM نخستین بازی اسپایدرمن می‌باشد که از shoulder camera استفاده می‌کند.  به عبارتی دیگر، دوربین بسیار به کاراکتر اصلی نزدیک است تا حس کنید واقعاً خود اسپایدرمن هستید!  2012-06-05-spider-man-helicopter

انیمیشن کاراکترها خارق‌العاده نیست اما در سطح قابل‌قبولی قرار دارد و نحوه حرکت اسپایدرمن یا نحوه‌ای که او ضربات خود را به اجرا در می‌آورد، بسیار روان و سیال از آب درآمده. در حقیقت اسپایدرمن چه در حین مبارزه و چه در هنگام گردش آزاد و انجام ماموریت‌های مختلف همان گونه که از او انتظار می‌رود عمل می‌کند و به همین دلیل بازیباز کاملاً قانع می‌شود که در جلد قهرمان داستان فرو رفته. البته TASM از نظر گرافیکی از ضعف‌هایی هم رنج می‌برد. مثلاً هنگام تارزدن و تاب خوردن در سطح شهر (web-swinging)، با پدیده screen tearing مواجه می‌شوید، به ویژه در جاهای شلوغ و پرجزئیات. ضمناً، برخی از بافت‌ها تو ذوق می‌زنند و باگ‌ها‌یی هم در بازی به چشم می‌خورند (مانند زمانی که دشمنان بی‌هوش روی زمین افتاده‌اند ولی می‌توان به راحتی از میان آنها عبور کرد). دوربین بازی نیز گاهی گیج کننده می‌شود به ویژه وقتی اسپایدرمن روی در و دیوار مشغول خزیدن است (البته فکر کنم بازیبازان دیگر کاملاً به این نقیصه همیشگی در عناوین اسپایدرمن عادت کرده باشند!).

 گیم‌پلی:

asm20spidey20jumping20down TASM نخستین تجربه Beenox در ساخت یک بازی محیط باز اسپایدرمن است. با وجود آنکه برخی از ماموریت‌ها مجبورتان می‌کنند تا به محیط‌های بسته بروید و ماموریت‌هایی را انجام دهید، اما همواره این امکان وجود دارد تا با چرخ زدن در سطح شهر با جرم و جنایت بجنگید. درست مثل عناوین پیشین اسپایدرمن، هر چه بیشتر در ماموریت‌های اصلی و فرعی پیشرفت کنید، آیتم‌ها و ماموریت‌های بیشتری در شهر پیدا می‌شود. البته باید قبول کرد مراحلی که داخل محیط‌های بسته جریان دارند در مقایسه با مراحل بیرونی چندان جذاب نیستند و خوب طراحی نشده‌اند. ماموریت های فرعی نیز معمولاً به سرعت تکراری و خسته کننده میشوند (مثل رساندن بیماران آلوده شده به ویروس به درمانگاه یا برگرداندن زندانیان فراری به دست پلیس) البته ماموریت هایی نیز وجود دارد که در آنها اسپایدرمن به درخواست یک خانم خبرنگار در طول مراحل یا در سطح شهر از سوژه های خاصی عکسبرداری میکند. این نوع ماموریت ها جالب هستند و حتی به غنی تر شدن داستان بازی کمک میکنند زیرا در آنها ارجاعات هوشمندانه ای به برخی از دشمنان معروف کمیک استریپ های اسپایدرمن میشود. در کل باید گفت که بازی آنقدر مفرح (fun) است که بازیباز دوست دارد اکثر ماموریت‌ها را تکمیل کند.

ناگفته پیداست که اولین و مهم‌ترین شرط موفقیت یک بازی محیط باز اسپایدرمن این است که مکانیزم تاب خوردن در سطح شهر یا همان web-swinging  مطلوبی داشته باشد بنابراین خیلی‌ها امیدوار بودند که در این بازی از همان مکانیزم فوق‌العاده به کار رفته در Spider-Man 2: The Game استفاده شود. اما Beenox از مکانیزم دیگری بهره جسته است. به عبارتی دیگر، در هنگام تاب خوردن در سطح شهر لازم نیست که تارهای اسپایدرمن حتماً به ساختمان ها اصابت کند. شاید چنین مکانیزمی در نگاه نخست ساده و غیر واقعی به نظر آید و برخی از هواداران اسپایدرمن را ناراحت کند ولی باعث شده تا تاب خوردن در سطح شهر به باحا‌ل‌ترین و هیجان‌انگیز‌ترین بخش بازی تبدیل شده و حسی نابی را ایجاد کند، طوری که یقیناً مایل خواهید بود ساعت‌ها در شهر تاب بخورید.

the-amazing-spider-man-bاز سوی دیگر، نحوه حرکت اسپایدرمن و پیچ و تاب خوردن‌های او در آسمان بسیار زیبا است و بیننده را به یاد بندبازان حرفه‌ای می‌اندازد. همچنین، نزدیک بودن دوربین به اسپایدرمن، تاب خوردن در سطح شهر را بسیار سینماتیک کرده و موجب شده تا هنگام عبور از میان آسمان‌خراش‌های شهر حسی آکنده از هیجان، سرعت و سرگیجه را تجربه کنید.

نوآوری دیگر بازی، web rush نام دارد. این ویژگی اسپایدرمن را قادر می‌سازد تا با کند کردن زمان از میان جهت‌ها و گزینه‌های موجود، یکی را انتخاب کند. به عنوان مثال اگر هنگام تاب خوردن در سطح شهر دکمه web rush را فشار دهید می‌توانید یکی از لوکیشن‌هایی را که در دسترس اسپایدرمن قرار دارند (مثل میله پرچم، تیر چراغ برق، ستون‌های نصب شده در خیابان و ...) برگزینید و به شیوه‌ای  دیدنی به آن برسید. web rush در مبارزه هم کاربرد دارد و مثلاً بهتان امکان می‌دهد تا از اشیا فیزیکی موجود در محیط بر علیه دشمنان خود استفاده کنید. روی هم رفته web rush ویژگی نبوغ‌آسایی است و به احتمال زیاد در عناوین بعدی اسپایدرمن هم به‌کار گرفته خواهد شد. البته تا یادم نرفته اشاره کنم که خزیدن روی دیوار (wall-crawling) گاهی اوقات دردسرساز می‌شود زیرا اگر به دیوار برسید آنوقت به طور ناخواسته به آن می‌چسبید و شروع می‌کنید به خزیدن روی آن! 

  amazing-spider-man-mission-2560x1600باید اعتراف کنم که سیستم مبارزه خیلی از Batman: Arkham City تقلید کرده! البته سبک و فنونی که اسپایدرمن اجرا می‌کند ترکیبی است از سبک کشتی کج‌کاران مکزیکی و حرکات آکروباتیک‌ و به همین دلیل سیستم مبارزه موفق می‌شود خودش را از بازی بتمن متمایز سازد. مهم‌تر این‌که، در هنگام مبارزه حس می‌کنید در قالب یک ابرقهرمان قرار گرفته‌اید و می‌توانید دمار از روزگار آدم‌ بدهای شهر دربیاورید! بنابراین و با وجود آنکه ممکن است مبارزات بسیار ساده به نظر برسند اما همیشه مفرح (fun) هستند. البته نحوه ارتقای کامبوها و تجهیزات نسبت به عناوین قبلی اسپایدرمن افت کرده ولی هنوز قابل قبول است. نکته دیگر بهره‌گیری مناسب بازی از توانایی تارافکنی (webbing) اسپایدرمن است. به طور مثال می‌توانید از آن برای کشاندن خود به سمت حریف استفاده کنید و یا حریف را بگیرید و پرتاب کنید که خیلی در مبارزات موثر است! به علاوه و با وجود آنکه غول‌های بازی همگی از دشمنان درجه دو و سه اسپایدرمن محسوب می‌شوند اما مبارزه با غول‌‌ها نسبتاً تماشایی و در برخی موارد حماسی از کار درآمده به خصوص وقتی که در آسمان با روبات‌های غول‌پیکر درگیر می‌شوید. البته همانطور که قبلاً نیز به آن اشاره شد، TASM کلاً بازی آسانی است و غول‌هایش را می‌توان با اندکی دقت و ممارست شکست داد. مشکل دیگر این است که پس از پایان بخش داستانی کار خاصی برای انجام دادن وجود ندارد. این مشکل که در اغلب عناوین قبلی  اسپایدرمن نیز وجود داشت،  باعث میشود تا بازی بی معنا شود.  

نکته قابل توجه دیگر، امکان مخفی کاری (stealth) در مراحل داخل محیط‌های بسته است. این قابلیت که پیشتر نیز توسط Beenox در بخش موسوم به نوآر (Noir) بازی Spider-Man: Shattered Dimensions گنجانده شده بود، باعث می‌شود تا در صورت تمایل به طور مخفیانه روی دیوار سطوح عمودی و افقی بخزید و دشمنان را یک به یک از پای درآورید.

  asm-takedown مخفی‌کاری نه تنها به بازیباز امکان می‌دهد تا شاهد اجراهای takedownهای زیبا باشد بلکه تنوع ایجاد می‌کند زیرا شیوه مبارزه متفاوتی را در اختیار او می‌گذارد. اما شاید جالب‌ترین ویژگی جدید گیم‌پلی این باشد که در طول بازی می‌توانید 700 صفحه از کمیک‌استریپ‌های مهم اسپایدرمن را که در سطح شهر پخش هستند جمع آوری کرده و سر فرصت بخوانید. البته یافتن همه آنها سخت است و به پشتکار فراوانی نیاز دارد ولی لااقل بهانه خوبی است برای سرک کشیدن به نقاط مختلف و این یعنی فرصتی تازه برای تاب خوردن در سطح شهر!

در ضمن با یافتن و عکس گرفتن از spider symbolها، می‌توانید لباس(costume)های مختلفی را آزاد (unlock) نمایید. این لباس‌ها اکثراً از داستان‌های کمیک‌استریپی اخیر اسپایدرمن یا فیلم‌های ریمی گرفته شده‌اند ولی قطعاً جالب‌ترین‌شان یک کلاه جشن تولد است که به مناسبت پنجاهمین سالگرد تولد اسپایدرمن در بازی قرار داده شده!  بخش‌های اضافی یا bonusهای ویژه هم برای صاحبان PS3 و Xbox360 وجود دارد. مثلاً اگر بازی را از Amazon.com پیش خرید کرده باشید می‌توانید در قالب آقای«استن لی» (یکی از دو خالق اسپایدرمن) ظاهر شوید که جذابیت‌های خاص خودش را دارد!

 موسیقی و صداپیشه‌گی‌ها:

2012-06-05-spider-man-hunterاز آنجاییکه TASM براساس فیلم سینمایی موفق "اسپایدرمن شگفت انگیز" ساخته شده، انتظار می‌رفت که «اندرو گارفیلد» و «اما استون» مسئولیت تامین کاراکترهای خویش را بر عهده بگیرند. با این حال این اتفاق رخ نداده است و در بازی صداپیشه دیگری به نام «سام ریگل» (که عمدتاً به خاطر حضورش در سریال های کارتونی "ناروتو" و "لاک‌پشت‌های نینجا" شهرت دارد) برای اولین بار در طول حرفه خود به جای اسپایدرمن/پیتر پارکر حرف زده و اتفاقاً عملکرد خیره‌کننده‌ای هم دارد. در واقع، صدای او کاملاً برای کارکتری بذله‌گو و انرژیک مثل اسپایدرمن مناسب به نظر می‌رسد و به دل می‌نشیند. صداپیشه‌ای کار کشته به نام «نولان نورث» نیز به جای کاراکتر آلیستار اسمایت حرف می‌زند. او نیز همانند صداپیشگان دیگر بازی عملکرد قابل قبولی دارد. به علاوه، هواداران اسپایدرمن یقیناً از شنیدن دوباره صدای آقای «بروس کمبل» (که بار دیگر در نقش کاراکتری حراف ظاهر شده و دیالوگ‌های بامزه‌ای را بر زبان می‌آورد) خیلی ذوق خواهند کرد!  موسیقی و افکت‌های صوتی هم بد نیستند و به خوبی با محیط‌های مختلف بازی در هم می‌آمیزند ولی چندان در ذهن نمی‌مانند.

 

چرا گابلین بزرگ ترین دشمنه مردعنکتی هست

کارشناسان و هواداران کمیک استریپ در اینکه «نورمن آزبورن» یا همان  «گرین گابلین» (Green Goblin) بزرگترین و اصلی ترین دشمن «پیتر پارکر/اسپایدرمن» است هیچ شکی ندارند. در واقع گرین گابلین از هر فرصتی استفاده کرده تا زندگی پیتر پارکر را به جهنمی تمام عیار تبدیل کند...

 

اطلاعات کلی درباره گرین گابلین:

«گرین گابلین» در اصل یک دانشمند، کارخانه‌دار و شیمی‌دان جاه‌طلب به نام «نورمن آزبورن» است که به دلیل حادثه‌ای دچار اختلالات ذهنی شده و به نیروهای فوق بشری دست یافت. او پدر «هری آزبورن»، بهترین دوست پیتر پارکر است و جزو معدود دشمنان اسپایدرمن می‌باشد که از هویت مخفی او آگاه است. بدون شک شرورانه ترین اقدام گرین گابلین به قتل رساندن «گوئن استیسی» بود. سپس او به ظاهر در جدال با اسپایدرمن کشته شد، اما پس از دو دهه دوباره به عرصه بازگشت (در طول غیبت او، پسرش هری به گرین گابلین دوم بدل شد تا انتقام مرگ پدرش را از پیتر پارکر بگیرد). در سال‌های اخیر گرین گابلین توانسته مردم را فریب دهد و خودش را خیرخواه جامعه معرفی کند.

 

مقدمه: در وصف اهمیت   «گرین گابلین» همین بس که او 20 سال در کمیک استریپ های اسپایدرمن مرده بود ولی در قالب فلش بک (flashback) ها، توهمات و کابوس های «پیتر پارکر» حضور دائمی داشت و مدام  به او اشاره میشد! به علاوه، نویسندگان و طراحان مارول در نبود «نورمن آزبورن» چند گرین گابلین دیگر خلق کردند و حتی کاراکتری مشابه به نام «هاب گابلین» (Hobgoblin) وارد داستان های مرد عنکبوتی شد اما هیچ یک نتواستند جای خالی گرین گابلین اصلی را پر کنند. اما سئوال اینجاست که واقعاً چرا نورمن آزبورن/گرین گابلین تا این حد نزد هواداران محبوب است و همگان وی را به عنوان دشمن شماره یک پیتر پارکر/مرد عنکبوتی تلقی میکنند؟ این مقاله را نوشته ام تا پاسخ مناسبی به این سوال داده باشم!

گرین گابلین نورمن ازبورن بزرگترین دشمن اسپایدرمن

می توان به راحتی و تنها با در نظر گرفتن خباثت هایی که گرین گابلین در طول سالیان گذشته مرتکب شده و ضرباتی که به اسپایدرمن وارد آورده  او را بزرگترین دشمن پیتر پارکر دانست. به طور مثال او گوئن استیسی نخستین عشق حقیقی پیتر را به قتل رساند، «بن رایلی» (کلونی که از روی مرد عنکبوتی کپی شده بود و پیتر او را مثل برادرش دوست داشت) به قتل رساند، «هری آزبورن» (پسر خودش و دوست صمیمی پیتر) را تا سر حد جنون پیش برد و نهایت تلاش خود را کرد تا او را به هیولایی مثل خودش تبدیل کند، او نوزاد تازه به دنیا آمده پیتر و مری جین را از آنها گرفت، او در قضیه مرگ ظاهری «زن عمو می»  (Aunt May) نقش اصلی را داشت و باعث شد تا پیتر برای مدت ها عزادار مرگ او باشد  (نورمن حتی باعث شد تا زن عمو می ربوده و برای مدتی زنده زنده در یک تابوت نگهداری شود!) و ...

gwen goblin گرین گابلین نورمن ازبورن

اما به نظر من خصومت او با اسپایدرمن عمیق تر از این حرفهاست و دلایل اساسی تری برای محبوبیت اش وجود دارد که به ترتیب به آنها اشاره خواهم کرد:

- نورمن آزبورن مردی است که کودکی و گذشته سختی داشته روح و ذهن اش کاملاً برای خباثت پرورش یافته است. او مثل کسانی است که در صفحه حوادث روزنامه ها درباره شان زیاد خوانده ایم؛ همان قاتلین و جنایتکارانی که ظاهرشان کاملاً نرمال و حتی معصوم و مهربان است اما سپس خبر میرسد که اجساد مدفون شده آدم های بیگناه در زیر زمین خانه شان کشف شده! یا مثل کسانی که از بیماری های روانی شدیدی رنج میبرند و به همین خاطر یک لحظه خندان و خوشحال هستند و لحظه بعد به طور غیر قابل کنترلی خشمگین و عصبانی! نورمن هم دقیقاً همین طور است و هنگامی که کاملاً طبیعی به نظر میرسد دچار جنون های آنی میشود. این موضوع نشان میدهد که سلامت عقل او تا چه میزان شکننده است.

- همه ما میدانیم که چه نیروی مخربی تحت عنوان "خشم" در وجودمان نهفته است ولی همواره سعی میکنیم  آن را تحت کنترل درآوریم. اما نورمن اینطور نیست. در واقع قدرت اقتصادی و فیزیکی او باعث شده تا هیچ مانعی یا کنترلی بر سر  خشم او وجود نداشته باشد. از این رو همیشه اعتقاد داشته ام او حتی پیش از انفجار آن محلول شیمیایی در کارخانه اش و دستیابی به نیروهای فوق بشری، دچار خباثت های روان پریشانانه بود. در واقع آن انفجار  فقط  عقده های نهفته در وجودش را به یکباره آزاد کرد و فرصت داد تا در قالب گرین گابلین بدون هیچ محدودیتی از ثروت و نفوذ خود سو استفاده کرده و دست به شرارت بزند.

norman suits up نورمن ازبورن البته نورمن توانسته در بسیاری از اوقات خشم و نفرت خود را حداقل در ظاهر پنهان کند و همین مساله از او نوعی کاراکتر دو شخصیتی بسیار جذاب ساخته است. بهترین مثالی که میتوانم در این رابطه بزنم در شماره 250 از کمیک استریپ Spectacular Spider-Man (نوشته یکی از نویسندگان محبوب من یعنی «جی. ام. دی ماتیوس») یافت میشود. نورمن در این داستان فوق العاده، گاهی مثل یک جنتلمن چرب زبان، مودب و حتی با وقار عمل میکند ولی بلافاصله دچار غلیان های جنون آسا میشود، به طوریکه کسی را یارای مقاومت در برابر اش نیست.

- نمیخواهم بگویم که دیگر دشمنان اسپایدرمن جذاب نیستند یا شخصیت پردازی قوی ندارند (مثلاً «دکتر اختاپوس» ویژگی ها و پیچیده گی های جالبی دارد) با این حال یکی از تفاوت های اصلی میان نورمن ازبورن و دیگر دشمنان اسپایدرمن این است که هویت او مخفی مانده و اکثر مردم شهر نمیدانند که او همان گرین گابلین است (البته در پایان داستان معروف Dark Reign ماهیت واقعی نورمن تا حد زیادی برای عموم آشکار شد ولی او همیشه راهی پیدا میکند تا خودش را به نوعی تبرئه کند). به عبارت دیگر، به جز پیتر پارکر و چند نفر دیگر،  کسی نمیداند که نورمن چه هیولایی است!

norman-osborn نورمن آزبورن گرین گابلین خول سبز جن سبزبه نظرم او به همین دلیل حتی از «جوکر» معرو ف هم پیشی میگیرد زیرا جوکر همیشه یک شخصیت دارد: قاتلی روان پریش! او همیشه و در همه حال پلید است و خباثتش آنقدر عریان است که هیچ وقت ماسک بر صورت ندارد. به همین خاطر هم در داستانهای «بتمن» او منشا یا origin خاصی ندارد چون گذشته اش برای خواننده یا بیننده مهم نیست و با هیچ کاراکتری خصومت "شخصی" ندارد و تنها به این دلیل با بتمن میجنگد چون او را نقطه مقابل خود میداند (اگر جوکر نماد هرج مرج و بینظمی باشد بتمن هم نماد قانون و نظم است).  اما نورمن آزبورن با وجود آنکه در خباثت چیزی از جوکر کم ندارد اما از آنجائیکه عده معدودی از میزان خباثت او باخبر هستند، پلید تر از جوکر جلوه میکند زیرا غیر قابل پیشبینی تر است. نورمن استاد فریب کاری است و اصطلاحاً دیگران را manipulate میکند. او دست به هرکاری میزند ولی دست آخر همه چیز به نفع اش تمام میشود. به همین دلیل هم موفق شد گروه Dark Avengers را با تایید خود دولت آمریکا تاسیس کند! در ضمن او بر خلاف جوکر دیوانه  نیست پس آدم تکلیفش با او روشن نیست چون آدم دیوانه هیچ دلیل منطقی برای کارهایش ندارد ولی وقتی قهرمان با آدمی سرو کار دارد که  زیرک و مکار است ، همه جا نفوذ دارد و گاهی همه را قانع کرده که کاری که میکند درست و صحیح است،  آنوقت دست و پایش بسته میشود چون ممکن است مردم او را به خاطر مقابله با چنین فردی مورد نکوهش قرار بدهند. ولی بعید میدانم اگه بتمن جوکر رو جلوی دوربین های تلویزیونی سنگسار (!) کند، کسی کک اش هم بگزد! در حالیکه اسپایدرمن بارها به خاطر حمله به نورمن آزبورن مورد تعقیب پلیس قرار گرفته زیرا نورمن آنقدر حیله گر است که توانسته تمام خباثت خود را زیر ظاهر گول زننده یک تاجر ، کارخانه دار  و یا یک سیاستمدار موفق پنهان سازد.

norman نورمن ازبورن رقیب اسپایدرمن

- یکی دیگر از تفاوت های دیگر گرین گابلین با دیگران شخصیت های خبیث داستان های اسپایدرمن  در نیروهایش نهفته است. به طور مثال «اتو اکتاویس» فقط وقتی دکتر اختاپوس است که آن بازوهای هوشمند مکانیکی را در اختیار دارد. «ادریان تومز» فقط وقتی «کرکس» است که تجهیزات مخصوص پرواز اش را بر تن دارد. «ادی براک» وقتی «ونوم» میشود که با سیمبیوت فضایی پیوند میخورد. «کوئینتین بک» وقتی «میستریو» است که آن لباس و وسایل ایجاد توهم را به همراه دارد و ... ولی هیچ کدام از آنها بدون مواردی که ذکر شد، چندان خبیث و خطرناک به نظر نمیرسند در حالیکه نورمن همیشه و در همه حال خطرناک است حتی وقتی گلایدر و سلاح های گرین گابلین در دسترس او نیست.

- خصومت گرین گابلین  با اسپایدرمن کاملاً شخصی و عمیق و بسیار  فراتر از انگیزه های معمول شخصیت های منفی در عالم کمیک استریپ می باشد. او برخلاف دیگر شخصیت های خبیث دنیای کمیک استریپ که معمولاً به دنبال پول، ثروت و یا حکومت بر جهان هستند، فقط به یک هدف می اندیشد: نابودی «پیتر پارکر/اسپایدرمن» و ضربه زدن به عمق روح و وجود او تمام اعضای خانواده اش ....

spider-man-family-vs-the-green-goblin خانواده پیتر پارکر

- دلیل دیگر معرکه بودن گرین گابلین را باید در رابطه منحصر به فرد میان پیتر پارکر و نورمن آزبورن جستجو کرد. به عبارتی دیگر هر چند اسپایدرمن بارها سد راه  گرین گابلین و نقشه های پلید او شده است  (و در ضمن از یاد نبریم که گرین گابلین اولین دشمن اسپایدرمن بود که به هویت مخفی اش پی برد) اما دشمنی اصلی نورمن با پیتر است نه با اسپایدرمن! و او از هیچ تلاشی برای به جهنم تبدیل کردن زندگی پیتر و اطرافیانش فرو گذاری نکرده و نخواهد کرد. این در حالی است که دیگر دشمنان اسپایدرمن حس خاصی نسبت به پیتر پارکر ندارند و مشکل اصلی شان با اسپایدرمن است (به طور مشابه، مثلا مشکل اصلی جوکر یا «لکس لوثر» با بتمن و سوپرمن است نه با «بروس وین» و «کلارک کنت») اما گرین گابلین به دلایل مختلف از "خود" پیتر پارکر متنفر است زیرا چیزهایی در او میبیند که همیشه آرزویش را داشته! 

اولاً اینکه نورمن آزبورن در تمام عمر خود به دنبال کسب قدرت بوده و تا حد زیادی هم در این راه به موفقیت دست یافته است اما این موفقیت برای او آسایش و رضایت به همراه نداشته. به عنوان نمونه «الکس راس» (Alex Ross) هنرمند بزرگ و برجسته دنیای کمیک استریپ، در مجموعه Earth X (که سال 1999 چاپ شد و داستانش در آینده نزدیک مارول جریان داشت) نشان داد که چطور عطش سیری ناپذیر نورمن برای کسب قدرت در نهایت او را به سمت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا رسانده در حالیکه او به هیچ وجه احساس خوشبختی نمیکند! اما درست برعکس نورمن، پیتر پارکر از هرگونه مال، ثروت، قدرت و نفوذ بی بهره است و اغلب هم با مشکلات مالی دست و پنجه نرم کرده اما در مقایسه با نورمن از آرامش و خوشبختی به مراتب بیشتری برخوردار می باشد. نورمن به همین دلیل به پیتر غبطه میخورد.

peter-vs-osborn پیتر پارکر نورمن ازبورن

به علاوه نحوه برخورد نورمن و پیتر با تراژدی هایی که در زندگی خود داشته اند، تفاوت های شخصیتی آنها را به شدت پررنگ کرده است: پیتر هرگز قاتل عمو بن را به قتل نرساند (و یا نورمن را به خاطر قتل گوئن یا ده ها جنایت دیگرش قصاص نکرد) ولی تصور کنید اگر یکی از نزدیکان نورمن کشته میشد نورمن با فرد قاتل چه کار میکرد! ضمناً، پیتر هرگز در مقابل تراژدی هایی که در زندگی شخصی اش پیش آمده، به زانو درنیامده و حس خوشبینی بی پایان اش را از دست نداده است. یعنی تراژدی های ریز و درشت از پیتر قهرمانی مقاوم ساخته در حالیکه تراژدی ها و عقده ای درونی نورمن او را به شخصیتی خبیث، نفرت انگیز، تندخو و قاتل بدل کرده است.

از سوی دیگر پیتر قادر است با دیگران روابط پایدار و مثبت ایجاد کند ولی نورمن قادر به انجام چنین کاری نیست زیرا نیاز سیری ناپذیر اش برای سلطه بر دیگران و بهره برداری از آنان به نفع منافعی شخصی خود، دیگر جایی برای داشتن روابط حسنه باقی نمیگذارد. این در حالیست که پیتر همیشه از وجود خانواده ای حامی و مهربان بهره داشته (عمو ، زن عمو و همسری مهربان) ولی چنین چیزی اصلاً درباره نورمن صدق نمیکند زیرا همانطور که در شماره 14 از Spectacular  Spider-Man Annual میخوانیم، پدر نورمن نیز فردی بدرفتار، پرخاشگر و بد دهن  بوده است (در واقع رابطه داغان و پر از تنش نورمن با پدرش بعداً به نوعی در رابطه او با پسرش هری نیز تکرار شد).

normans past گذشته نورمن ازبورن گرین گابلین

به علاوه اگر یادتان باشد در مقاله "معرفی دختر عنکبوتی  (Spider-Girl)" گفتم که نورمن دختر پیتر و مری جین را ربود. به نظرم او با این کار میخواست به دو هدف دست یابد. یکی اینکه میخواست سر قضیه هری با پیتر تسویه حساب کند (چون پیتر را مقصر مرگ هری میدانست) ولی شاید هدف مهم تر او این بود که با این کار رابطه ایده آل میان پیتر و مری جین را دچار اختلال و پیتر را از داشتن فرزند محروم کند . منظورم این است که نورمن (که همیشه در حسرت داشتن یک رابطه بهتر با پدر و پسرش بسر برده) هرگز نمیتوانست تحمل کند که بزرگترین دشمن اش در آینده یک رابطه خوب با فرزندش ایجاد کرده و به همین دلیل بود که دختر پیتر را در بدو تولد ربود.

- نکته پایانی که به نظرم جذابیت های گرین گابلین/نورمن آزبورن را دو چندان کرده، خشم و نفرتی است که در وجود پیتر ایجاد میکند. یعنی، پیتر که همیشه به عنوانی انسانی خون سرد و آرام شناخته میشود، گاهی اوقات آنچنان خونش از دست اعمال نورمن به جوش می آید که خواننده جا میخورد. مثلاً در همان شماره 250 از کمیک استریپ Spectacular Spider-Man ، پیتر که از رفتارها و دروغ های نورمن جان به لب شده، به منزل او یورش میبرد و به شدت کتک اش میزند! (البته او به سرعت از این کار پشیمالن شد ولی دیگر دیر شده بود زیرا نورمن عمداً پیتر را به خانه خود کشانده بود تا از صحنه کتک خوردنش فیلم بگیرد و آن را به دست پلیس بدهد تا اسپایدرمن را مورد تعقیب قرار دهند!) در هر حال،  این موضوع بار دیگر اثبات میکند که هیچ شخصیت خبیث دیگری در جهان نیست که بتواند پیتر را تا این حد کفری کند!

spectacular250 اسپایدرمن گرین گابلین غول سبز

در هر حال فقط امیدوارم «مارک وب» به عمق پیچیدگی، جنون، جذابیت و دشمنی نورمن آزبورن/گرین گابلین با پیتر پارکر/اسپایدرمن و خانواده اش پی برده باشد و آن را به نحو احسن در قسمت دوم (و احتمالاً سوم) «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» به تصویر بکشد.

green goblin گرین گابلین دشمن شماره یک اسپایدرمن

گابلین

با لحظه ای آشنا شوید که دشمنی میان «گرین گابلین» و «مرد عنکبوتی» را برای همیشه به یک خصومت شخصی و خانوادگی تبدیل کرد!

«گرین گابلین» در ابتدا شخصیت خبیثی بود که میخواست به سردسته و رئیس تمام خلافکاران شهر نیویورک تبدیل شود. به همین دلیل سعی داشت تمام گروه های تبهکاری را به نوعی تحت کنترل خود درآورد. اما  از سوی دیگر، نویسنده و طراح کمیک های مرد عنکبوتی یعنی «استن لی» و «استیو دیتکو» به طور ماهرانه ای هویت گرین گابلین را مخفی نگه داشته بودند و خوانندگان نمیدانستند که زیر ماسک ترسناک او چه کسی قرار دارد. این موضوع جذابیتی بیشتر به او داده بود و خوانندگان بسیار مشتاق بودند تا بدانند گرین گابلین چه کسی است؟ (البته گفته میشود که استن لی و استیو دیتکو بر سر اینکه گرین گابلین چه کسی باشد، با هم اختلاف نظر داشتند)

اما گرین گابلین در تمام این مدت میخواست با کشتن اسپایدرمن برای خودش شهرتی دست و پا کند ولی هر بار به نوعی از او شکست خورد. این شکست ها باعث شد تا بیش از پیش مصمم شود. حتی میتوان گفت که گرین گابلین به جایی رسید که انگار هیچ هدفی جز نابودی اسپایدرمن در سر نداشت و حاضر بود هر کاری بکند تا او را شکست دهد.


مدتی گذشت تا اینکه شماره 39 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"  در ماه اگوست  سال 1966 منتشر شد. این شماره توسط «استن لی» و طراحی نابغه به نام «جان رومیتا» خلق شد و آنقدر مهم است که در تاریخ داستان های مرد عنکبوتی ثبت شده زیرا در آن گرین گابلین   نقشه ای کشید تا هر طوری شده از هویت مخفی اسپایدرمن با خبر شود. او محلول ویژه ای درست کرد که با استفاده از آن "حس عنکبوتی" (spider sense) اسپایدرمن را از کار بیاندازد. سپس از یک سری خلافکار خواست تا در یک دعوای ساختگی این محلول را بر ضد اسپایدرمن استفاده کنند.

gg-deactivates-spider-sense گرین گابلین حس عنکبوتی مرد عنکبوتی را غیر فعال میکند

اسپایدرمن خلافکاران را به راحتی شکست داد و بی خبر از همه جا داخل یک کوچه رفت تا لباسش را عوض کند  در حالیکه گرین گابلین در تعقیب اش بود! ولی اسپایدرمن به هیچ وجه متوجه تهدید یا خطری نشد زیرا حس عنکبوتی اش غیر فعال شده بود.

gg-follows-spiderman گرین گابلین مرد عنکبوتی را تعقیب میکند

 

در هر حال گرین گابلین فهمید که اسپایدرمن کسی نیست جز جوانی به نام «پیتر پارکر» !

 

gg-finds-out-spidey-secret- گرین گابلین هویت مخفی اسپایدرمن را کشف میکند

سپس پیتر در حالیکه به جلوی در خانه اش رسیده بود ، ناگهان گرین گابلین را دید که جلوی راهش قرار گرفته !!! پیتر هم که به شدت میترسید «زن عمو می» از موضوع باخبر شود یا صدمه ببیند، سعی کرد گابلین را به جای خلوتی بکشاند و سریعاً بر او پیروز شود ولی از آنجاییکه دستگاه های تار انداز (webshooters)  خود را به همراه نداشت، شکست خورد. گابلین هم او را به یکی از مخفیگاه های خود برد!

gg-overpowers-peter گرین گابلین اسپایدرمن را شکست میدهد

gg-takes-peter-to-hideout گرین گابلین پیتر را به مخفیگاه خود میبرد


او در آنجا نقاب از صورت خودش نیز برداشت و معلوم شد که کسی نیست جز «نورمن ازبورن» ، کارخانه دار معروف و پدر دوست صمیمی پیتر یعنی «هری آزبورن»!

gg-unmasked گرین گابلین نورمن ازبورن است

در شماره بعدی (یعنی شماره 40 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز") گرین گابلین سرگذشت خود را تعریف کرد و معلوم شد که او چطور سر همکارانش را کلاه گذاشته و ماده ای شیمیایی اختراع کرده که نیروهای جسمی و ذهنی اش را افزایش دهد اما این ماده منفجر و باعث شده تا دچار جنون شود و هویت گرین گابلین را برای خودش انتخاب نماید.

norman-swindles-colleague نورمن ازبورن سر همکارانش را کلاه میگذارد و ماده ویژه ای درست میکند

norman-becomes-green-goblin نورمن ازبورن چطور به گرین گابلین تبدیل شد؟

سپس پیتر موفق میشود خودش را آزاد کند و نبرد سختی میان او و گرین گابلین در میگیرد که در نتییجه آن گرین گابلین با کابل های برق برخورد میکند و مخفیگاهش آتش میگیرد. پیتر او را از شعله های آتش نجات میدهد و در عین حال متوجه میشود که نورمن حافظه اش را از دست داده و هیچ چیزی را به خاطر نمی آورد!  یعنی نه یادش می آید که خودش گرین گابلین است و نه یادش می آید که پیتر اسپایدرمن است!

norman-gets-amnesia نورمن ازبورن حافظه اش را از دست میدهد

در پایان داستان هم میبینیم که پیتر نزد زن عموی خود برگشته و نورمن هم روی تخت بیمارستان است در حالیکه هری به دیدارش آمده. به نظر میرسد که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده. غافل از اینکه نورمن به زودی حافظه اش را به دست خواهد آورد و عزیزان پیتر ضربه خواهد زد ....

everything-gets-back-to-normal آیا همه چیز به حالت اول خود بازگشته؟

این داستان و این لحظه ماندگار از آن جهت اهمیت داشت زیرا برای اولین بار بدترین ترس های درونی پیتر پارکر را عیان کرد. در حقیقت پیتر همیشه میترسید که اگر یکی از دشمنانش از هویت او با خبر شود چه خواهد شد و چه بر سر عزیزانش خواهد آمد؟ در هر حال، درست از زمانی که گرین گابلین فهمید که چه کسی زیر ماسک اسپایدرمن قرار دارد، رابطه میان آنها تا ابد تغییر کرد و بر تراژدی های زندگی مرد عنکبوتی افزوده شد.

از سوی دیگر از آنجائیکه پیتر به تازگی با «هری ازبورن» (پسر ناز پرورده «نورمن ازبورن») در دانشگاه آشنا شده بود، بلافاصله نوعی ارتباط شخصی و حتی خانوادگی میان او و خانواده ازبورن ایجاد شد که در طول سالیان بعد شخصی تر هم شد و سبب گردید تا گرین گابلین به دشمن شماره یک مرد عنکبوتی تبدیل شود و برای ضربه زدن به او و نزدیکانش از هیچ تلاشی فروگذاری نکند.

(برای دانلود این داستان اینجا را کلیک کنید)


لازم به ذکر است که در سریال "اسپایدرمن: مجموعه کارتونی" (Spider-Man: the Animated Series) و در اپیزود  41، این داستان مورد اقتباس قرار گرفته است:

spider-man-animated-series اسپایدرمن مجموعه کارتونی


روی جلد شماره 39 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" نیز بسیار مشهور و تاریخی است:

asm-39-cover روی جلد شماره 39 از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز اثر جاودانه جان رومیتا


طراحان مختلفی بارها به تصویر بالا ادای احترام کرده اند:

ramos-asm-39-tribute هامبرتو راموس و ادای احترام به جلد شماره 30 مرد عنکبوتی شگفت انگیز

marvel-zombies-4