خواندن این نقد متوجه میشوید که چرا "مرد عنکبوتی 2" بهترین فیلم کمیک بوکی کل تاریخ سینما است!
شناسنامه فیلم:
کارگردان: سام ریمی
تهیهکنندگان: لورا زیسکین، اوی آراد
فیلمنامهنویسان: آلفرد گاگ، مایلز میلار، مایکل شیبون (براساس کمیک استریپ و کاراکترهای خلق شده توسط «استن لی» و «استیو دیتکو»)
بازیگران: توبی مگوآیر، آلفرد مولینا، کرستن دانست، جیمز فرانکو، ، رزمری هریس، جی. کی. سیمونز، دانا مورفی
موسیقی: دنی الفمن
فیلمبردار: بیل پوپ
محصول: کلمبیا پیکچرز (سونی)
مدت زمان: 127 دقیقه
تاریخ اکران: 3 می 2002
بودجه: 200 میلیون دلار
میزان فروش در سراسر جهان: 784 میلیون دلار
خلاصه داستان:
پیتر پارکر هم اکنون در دانشگاه مشغول تحصیل است . او شغل خود را از دست داده، نمراتش افت کرده و از سوی دیگر درگیر مسئله عشقی اش با مری جین میباشد. مشکل اینجاست که پیتر از طرفی عاشق مری است و از سوی دیگر نمی تواند هویت مرد عنکبوتی بودن خود را برای او فاش کند زیرا در اینصورت جان او بخطر می افتد. بدین ترتیب پیتر مری را از دست می دهد و مری در شرف ازدواج با یک فضانورد قرار می گیرد. پیتر سرانجام تصمیم می گیرد دست از مبارزه با جرم و جنایت برداشته و زندگی عادی را شروع نماید. تصمیم او همزمان میشود با از دست دادن نیروهای فوق بشری اش. در همین زمان یک استاد نابغه فیزیک به اسم دکتر «اتو اکتاویس» مشغول کار بر روی یک راکتور اتمی است. او چند بازوی مکانیکی هوشمندی به ستون فقراتش متصل کرده تا با آن بتواند روی راکتور کار کند اما در اثر سانحه ای همه چیز بهم می ریزد و او به شخصیت خبیثی ملقب به «دکتر اختاپوس» بدل میشود. تا اینکه ...
خوب، از کجا باید شروع کنم؟ اول اجازه بدهید همین ابتدا عرض کنم که "مرد عنکبوتی 2" نسبت به قسمت قبل از هر نظر و در همه جهات پیشرفت کرده و سازندگانش هر آن چیزی که هواداران فیلم اول را مجذوب خود ساخت، حفظ کرده و یک عالمه نکته مثبت جدید را نیز به آنها هدیه داده اند. پس بنا به دلایلی که در ادامه ذکر خواهم کرد،"مرد عنکبوتی 2" را نه تنها بهترین فیلم اسپایدرمن بلکه بهترین فیلمی که تا به حال (یعنی تا سال 2013) از روی یک کاراکتر کمیک استریپی ساخته شده میدانم. (مقاله مرتبط: "بهترین فیلم های کمیک بوکی")
"مرد عنکبوتی 2" از همان دقیقه نخست ببیننده را درگیر خود میکند یعنی از همان لحظه ای که تیتراژ و سکانس ابتدایی به نمایش در می آید و شاهد نمایش تصاویری بی نهایت زیبا هستیم که توسط طراح بزرگ دنیای کمیک استریپ یعنی «الکس راس» نقاشی شده اند و به موثرترین شکل ممکن وقایع مهم و برجسته فیلم اول را یادآوری میکنند. سپس با «پیتر پارکر» ملاقات میکنیم: او در یک پیتزا فروشی کار میکند و با وجود آنکه از نیروهای اسپایدرمنی اش برای هر چه سریع تر تحویل دادن پیتزا بهره میگیرد اما چون مدام مجبور است به مسئولیت های ابرقهرمانی اش عمل کند، دیر به مقصد میرسد و شغلش را از دست میدهد.
در واقع، ریمی و فیلمنامه نویسان "مرد عنکبوتی 2" از همان دقایق ابتدایی به مخاطب گوشزد میکنند که قرار است بیش از هر چیز به تماشای زندگی فلاکت بار و مشکلات ریز و درشت زندگی پیتر پارکر بنشینند. در نتیجه آنها به طور پی در پی بدبیاری های پیتر و حتی ظلم هایی که به او میشود را به ما نشان میدهند. اوج بدبختی پیتر را در سکانسی میبینیم که مجبور است از میهمانی که به افتخار پسر فضانورد «جیمز جونا جیمسون» برگزار شده عکس بگیرد. در سکانس مذکور شاهدیم که چطور گفتگوی او با «مری جین» و یا تلاش هایش برای پیدا کردن یک نوشیدنی ناموفق میماند. در ادامه شاهد سیلی خوردن های دردناکی که بهترین دوستش بر صورتش میزند و او را به جانبداری از قاتل پدرش متهم میکند و در نهایت جواب مثبت مری جین به خواستگاری پسر جیمسون، هستیم.
این سکانس آنقدر دلخراش است که انگار تماشاچی صدای خرد شدن قلب پیتر را میشنود و دلش از صمیم قلب برای او میسوزد. اما تمام این بدبختی ها به این خاطر است که پیتر باید به مسئولیت های خویش در قالب اسپایدرمن پایبند باشد. در حقیقت، اگرشالوده و اساس قسمت اول این بود که "قهرمان شدن چه سخت است"، پس تم اصلی قسمت دوم این است: "قهرمان بودن و قهرمان ماندن چه سخت است". اما از آن مهم تر پرسش عمیقی است که فیلم مطرح میکند و ذهن تماشاچی را تا لحظه آخر به خود مشغول میکند: آیا پیتر حق ندارد هویت اسپایدرمن را رها کند و زندگی آرام و بیدغدغهای داشته باشد؟ پس مسئولیت او در قبال خودش نزدیکانش چه میشود؟
ریمی با استادی تمام صحنه های مربوط به بدبختی های پیتر را به تصویر میکشد و در تمام اوقات لحن فیلم را طوری نگه دارد که هرگز بیش از حد غم زده و کسل کننده نباشد. در کل در قسمت اول حس میشد که سونی تا حدی دست و بال سام ریمی را بسته و او مجبور بوده در برخی موارد از خواست استودیو تبعیت کند، اما در "مرد عنکبوتی 2" او آزاد و رها به نظر می رسد و به همین دلیل توانسته پتانسیل عظیم و غریبی را که همیشه میدانستم در وجودش به عنوان کارگردانی مستعد و صاحب سبک نهفته است، فعال کند. فقط کافیست به سکانس بیدار شدن دکتر «اکتاویس» در اتاق عمل پس از اتفاق هولناکی که برایش افتاده توجه کنید تا متوجه شوید ریمی چقدر به ریشه اش در ژانر فیلم های ترسناک برگشته. این سکانس بیینده را کاملاً به یاد سه گانه مشهور او یعنی "کلبه وحشت" (Evil Dead) می اندازد زیرا سرشار از شیطنت و ترفندهای منحصر به فردی است که فقط از ریمی سراغ داریم. ریمی در ضمن کار خوبی کرده که فیلمبردارش را عوض کرده. نتیجه این شده که برخلاف قسمت اول که رنگ هایی غلیظ و مصنوعی فیلم را احاطه کرده و ظاهری کارتونی به آن داده بودند، ایندفعه با حال و هوایی واقعی تر روبرو هستیم که با لحن جدی تر فیلم هماهنگ است.
در ضمن، ریمی به خوبی از پس صحنه های اکشن فیلم برآمده و سکانس های مبارزه میان اسپایدرمن و دکتر اختاپوس عالی از آب درآمده اند. اولاً شاید به خاطر اینکه کلاً دکتر اختاپوس از نظر بصری و شکل ظاهری از دیگر شخصیت های منفی عالم کمیک استریپ مثل «جوکر»، «مگنتو» و حتی «گرین گابلین» جذاب تر است. دوماً، «آلفرد مولینا» با تمام قدرت به این کاراکتر جان بخشیده. او دکتر اختاپوسی را تحویلمان میدهد که ابتدا یک مرد حرفه ای مصصم و همچنین یک همسر مهربان است. واکنش او نسبت به شور و شوق پیتر کاملاً حقیقی جلوه میکند زیرا پیتر او را یاد جوانی های خودش میاندازد. در ضمن، او نوعی رابطه استاد شاگردی میان خود و پیتر ایجاد میکند که در نوع خود بسیار جالب است (این رابطه بعداً روی رابطه اش با اسپایدرمن تاثیر میگذارد و دشمنی اش را با او عمیق تر، شخصی تر و ملموس تر میکند). سپس وقتی اکتاویس دچار حادثه میشود و تحت کنترل آن بازوهای مکانیکی قرار میگیرد، مولینا همان هیولایی میشود که در کمیک استریپ های اسپایدرمن از دکتر اختاپوس سراغ داریم. همین تضاد شخصیتی باعث شده تا دکتر اختاپوس در دام کلیشه های مرسوم هالیوودی نیافتد و شخصیتی خبیث جذاب و باورپذیری در طول فیلم باشد.
قبل از اکران فیلم شایع شده بود که «توبی مگوایر» به دلیل کمردرد نمیخواهد در قسمت دوم حضور داشته باشد (اتفاقاً در یکی دو صحنه با مساله کمر درد او شوخی میشود) بعضی ها هم میگفتند که او دستمزد بیشتری میخواهد و این ها همه بهانه است. ولی در هر حال باید خدا را شکر کرد که توبی بار دیگر در نقش پیتر پارکر/اسپایدرمن ظاهر شده چون فیلم با اوست که معنا می یابد. او نه تنها یکی از بهترین بازیگران جوان هالیوود است بلکه حس شوخ طبعی فراوانی دارد که تماماً در نقش اش تزریق شده و سبب گردیده تا اسپایدرمن درست مثل کمیک استریپ هایش از دیگر ابرقهرمانان متمایز شود. توبی در ضمن توبی توانسته شخصیتی بسیار آسیب پذیر از پیتر بسازد. با بدتر شدن اوضاع و احوال او به مخاطب یادآوری میکند چرا پیتر پارکر را تا این حد دوست دارد: او پسر باهوشی است که همواره سعی میکند کاری را که درست است انجام دهد و با تمام وجود برای دیگران ارزش قایل است حتی وقتی او را درک نمیکنند. رابطه پیتر با مری جین و هری آزبورن نسبت به قسمت قبلی متزلزل تر شده ولی او میداند که این ها همه بهایی است که بابت مسئولیت پذیری اش میدهد. البته او در طول فیلم دچار تردید میشود ولی بار دیگر تصمیم میگیرد تمام تلاشش را برای انجام وظایف اش به خرج دهد.
«کرستن دانست» و «جیمز فرانکو» نقش آفرینی های به مراتب بهتری نسبت به قبل دارند و از هر نظر پخته تر به نظر میرسند. نکته جالب درباره کاراکترهای مری جین و هری آزبورن این است که هریک دغدغه ها و تردیدهای خاص خودشان را دارند: مری جین درباره رابطه اش با پیتر دودل است و هری مدام بر سر تعیین مسیر زندگی آینده و وفاداری به آرمان های پدر با خود کلنجار میرود. همین باعث شده تا آنها به کاراکترهای مکمل جذابی تبدیل شوند. از طرفی، هر دوی آنها کاراکترهای در حال رشد هستند. به عبارتی دیگر، "مرد عنکبوتی 2" بر خلاف بسیاری از آثار مشابه، روی ایده های قسمت قبلی تکیه میکند و ویژگی های شخصیتی کاراکترها را در راستای اتفاقاتی که پیشتر بر سرشان آمده، شرح و بسط میدهد، طوری که بیینده متقاعد میشود هر اتفاقی که برای آنها می افتند مهم است و روی داستان و شخصیت اصلی تاثیر میگذارد.
«رزمی هریس» در نقش زن عم می بی نقص است (هرچند صحنه ای که در آن با پیتر صحبت میکند و در نتیجه او مجاب میشود بار دیگر اسپایدرمن شود، کمی بیش از حد طولانی شده). اوج هنرنمایی او را میتوان در یکی از صحنه های ابتدایی فیلم یعنی جایی که ملتمسانه از پیتر میخواهد تا آن 20 دلاری را به عنوان کادوی روز تولدش قبول کند، ملاحظه کرد. زن عمو می در این فیلم درست مثل کمیک استریپ های اسپایدرمن، زنی است که علیرغم سن بالا یا مشکلات مالی فراوان، شخصیت محکم و عزت نفس بالایی دارد. «جی. کی. سیمونز» هم همچنان در نقش جیمز جونا جیمسون میدرخشد و کاش لحظات بیشتری به وی اختصاص داده میشد.
همانطور که قبلاً هم اشاره کردم، سکانس های اکشن فیلم فوق العاده هستند. در این میان سکانس مبارزه میان اسپایدرمن و دکتر اختاپوس روی قطار شهری بینظیر است زیرا هم عالی ایده پردازی، اجرا و تدوین شده و هم اینکه به مدد جلوه های ویژه مبهوت کننده فیلم خیلی واقعی به نظر میرسد. قطعاً این سکانس هر بیینده ای را در سالن سینما میخکوب کرده و کاری میکند که چشم از پرده برندارد. اما در ادامه به خوبی نشان میدهد پیتر پارکر به چه بلوغ شخصیتی دست یافته: او هنوز خیلی جوان است و بی تجربه ولی تمام مسئولیت های بزرگ اش را پذیرفته و حاضر است جانش را برای مسافرانی که هیچ کدامشان را نمیشناسد، فدا کند. تمام این موارد سکانس مذکور را بیش از حد درگیرکننده، پرتنش و نفس گیر کرده است.
متخصصین جلوه های ویژه عملکرد درخشانی داشته اند (بیخود نیست که به خاطر این فیلم جایزه اسکار بهترین جلوه های ویژ سال 2004 را از آن خود کردند). در ضمن معلوم است که برخلاف قسمت اول، سونی سرکیسه را شل کرده و بودجه کافی در اختیارشان قرار داده. سکانس رویارویی اسپایدرمن با دکتر اختاپوس در بانک و یا جدال آنها روی ساختمان های شهر بسیار دیدنی از آب درآمده اند و مطمئناً در ذهن ها باقی خواهند ماند. تاب خوردن های اسپایدرمن نیز نسبت به قسمت اول بهتر شده طوری که انگار موقع حرکت میان آسمان خراش های شهر از وزن بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر، انگار تیم ساخت جلوه های ویژه از قسمت اول درس گرفته و تا حدود زیادی از جلوه های طبیعی استفاده کرده اند (مثلاً بازوان دکتر اختاپوس ترکیبی هستند از جلوه های واقعی و کامپیوتری). بدل کاری هم زیاد مورد استفاده قرار گرفته (مثل صحنه جالب پریدن پیتر از روی پشت بام و که با سقوط آزاد او روی خودروهای پارک همراه میشود) و باعث شده تا فیلم رئالیستی تر به نظر برسد.
واقعاً میتوانم چندین پاراگراف دیگر درباره چیزهایی که در این فیلم وجود دارد و مرا بدجوری شیفته خود کرده اند، برایتان بنویسم (مثل دویدن های مری جین در خیابان با لباس عروسی و رفتن به آپارتمان پیتر، یا لحظه ای که جیمسون اعتراف میکند اسپایدرمن یک قهرمان واقعی است و بعد بلافاصله حرفش را پس میگیرد و او را یک دزد و راهزن میخواند (!)، یا جایی که مسافران قطار با دستان خود اسپایدرمن را در حالیکه از فرط خستگی غش کرده از پشت سر میگیرند و به داخل میکشانند، یا حرکات اعجاب انگیز بازوان دکتر اختاپوس، یا نامگذاری بامزه دکتر اختاپوس توسط دستیار جیمسون، یا صحنه ای که پیتر لباس اسپایدرمنی اش را درون کوچه ای تنگ و تاریک داخل سطل آشغال می اندازد و وقایع شماره 50 کمیک استریپ "اسپایدرمن شگفت انگیز" را بازآفرینی میکند، یا جایی که آن دربان سمج جلوی در تئاتر (که نقشش را «بروس کمبل» دوست داشتنی ایفا میکند) سد راه پیتر میشود، یا فرار کردن های پیتر از دست صاحب خانه اش، یا شوخی های بامزه آن آقایی که با اسپایدرمن در آسانسور انجام میدهد، یا آن صحنه ماندگاری که پیتر بدون آنکه نیروی فوق بشری دادشته باشد به درون ساختمان آتش گرفته ای میشتاید و آن دختر بچه را نجات میدهد تا ثابت کند قهرمان بودن به داشتن توانایی خاص نیست، یا تاب خوردن اسپایدرمن با زن عمو می و یا ده ها صحنه یا نکته دیگر که تا ابد در ذهنم replay خواهم کرد).
... ولی در پایان میخواهم بگویم که درست است که فیلمنامه نویسان "مرد عنکبوتی 2" کولاک کرده اند و تمام و کمال به ذات و جوهره پیتر پارکر/اسپایدرمن وفادار بوده اند و شخصیت ها و موقعیت های داستانی را طوری طراحی کرده اند که ببینده برای تماشای قسمت بعدی لحظه شماری کند ولی در نهایت باید موفقیت عظیم فیلم را به پای سام ریمی عزیز نوشت. او با بهره گیری از تمام توان و استعداد های کارگردانی اش توانسته دنیای قهرمان محبوب کودکی اش را به به مطلوب ترین شکل ممکن به تصویر بکشد. ریمی روی کاراکترها وقت گذاشته و به همه آنها ژرفای بیشتری بخشیده. او به جای آنکه بخواهد فقط یک دنباله پر سر صدا با جلوه های ویژه بزرگتر بسازد، در وهله اول روایتگر داستانی شده که قلب و روح دارد و در عین حال مملو از لحظات پرهیجان و به یاد ماندنی است. او شاهکاری خلق کرده که از لحظه اول تا آخر یک تجربه خالص "عنکبوتی" است...
بازیگری که عاشق مرد عنکبوتی است و با نقش آفرینی فوق العاده خود در فیلم "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"، هواداران اسپایدرمن را شگفت زده کرد!
«اندرو راسل گارفیلد» (Andrew Russell Garfield) یک بازیگر دو رگه (آمریکایی-بریتانیایی) است که در تاریخ 20 آگوست سال 1983 در شهر لوس آنجلس (Los Angeles) به دیده به جهان گشود (مادرش اهل بریتانیا و پدرش اهل کالیفورنیا بود) . خانواده او هنگامی که او سه سال داشت به بریتانیا نقل مکان کردند . مادر او ، «لین» (Lynn) مربی کودکستان بود و پدرش «ریچارد گارفیلد» (Richard Garfield) مربی شنا بود . اندرو یک برادر بزرگتر از خود نیز دارد که دکتر است . جالب است بدانید که اندرو در کودکیش ژیمناست و شناگر بود و مدتی نیز به تجارت علاقه داشت تا اینکه بالاخره در 12 سالگی به بازیگری علاقه پیدا کرد. او در سال 2004 از دانشکده لندن (University Of London) فارغ التحصیل شد . آغاز فعالیت گارفیلد با مجموعه تلویزیونی "شوگر راش" (Sugar Rush) در سال 2005 بود که برای کودکان در بریتانیا پخش شد. سپس او در سریال معروف و مشهور انگلیسی ها یعنی "دکتر هو" (Doctor Who) ساخته سال 2007 که از شبکه BBC بخش شد توسط جهانیان دیده شد و به شهرتی نه چندان زیاد رسید.
برخی دیگر از فیلم های او که به عبارتی کار های آغازین او به شمار می آیند عبارت اند از : Lions For Lambs (که در آن بازیگران مشهوری مثل «رابرت ردفورد»، «تام کروز» و «مریل استریپ» حضور داشتند) ، "پسر شماره یک" (Boy A) (هر دو محصول سال 2007) و "دکتر پارناسوس، مردی که به شیطان رو دست زد" (Imaginarium of Doctor Parnassus) محصول سال 2009. لازم به ذکر است که در سال 2008 بخاطر بازی در "پسر شماره یک" جایزه بهترین بازیگر مرد را در مراسم جوایز تلویزیونی"بفتا" (BAFTA Television Award) کسب نمود.
در سال 2010 او در فیلم "هرگز مرا رها مکن" (Never Let Me Go) برگرفته از رمان کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) به همین نام حضور به عمل آورد . ایفای نقش «تامی دی» (Tommy D.) به گارفیلد سپرده شد . او درباره همکاری اش در این فیلم تنها یک جمله میگوید : "رویایی بود که به واقعیت پیوست".
گارفیلد در سال 2010 با بازی در فیلم درام و تحسین شده "شبکه اجتماعی" (The Social Networks) باعث تحسین منتقدین و شهرت بیشتر شد. او در این فیلم نقش «ادواردو ساورین» (Eduardo Saverin) را ایفا کرد که در فیلم به همراه دوست نابغه اش «فیسبوک» را پایه گذاری کرد. گارفیلد گفت که با ایفای یک نقش واقعی یک حس مسئولیت پذیری به مراتب بیشتر احساس می کند. گارفیلد برای بازی در این فیلم نامزد دو جایزه بفتا برای بهترین بازیگر مکمل و بهترین ستاره درحال رشد شد و همچنین نامزد یک جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر مکمل شد منتقدی به نام «مارک کرمود» (Mark Kermode) می گوید که یکی از بهترین چیزها درباره این فیلم این بود که اندرو در آن حضور داشت. «جو مورگنسترن» (Joe Morgenstern) نویسنده مجله "وال استریت" (The Wall Street Journal) در همین مجله نوشت که گارفیلد این نقش را با یک زیرکی و جذابیت اندوهناک به نمایش در آورد.
اما اوج شهرت او جایی بود که برای نقش پیتر پارکر/مرد عنکبوتی (Peter Parker/Spider-Man) در ریبوت (بازسازی) همین سری یعنی "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man) به کارگردانی «مارک وب» (Mark Webb) انتخاب شد. ابتدا ایده ریبوت اصلا به مذاق هواداران اسپایدرمن خوش نیامد ولی گارفیلد با حضور در جشنواره Comic Con و ایراد نطقی بسیار احساسی و جذاب درباره علاقه اش به شخصیت پیتر پاکر /مرد عنکبوتی خیلی زود خودش را در دل هواداران جا کرد و با نقش آفرینی بسیار خوب خود نشان داد که سونی در انتخاب او تصمیم کاملاً درستی را گرفته است (متن و ویدئوی سخنرانی تاریخی گارفیلد اینجاست)
گارفیلد زوج خوب و قابل قبولی در کنار «اما استون» (Emma Stone) در نقش «گوئن استیسی» (Gwen Stacy Spider-Man) ایجاد کرد و همگان از رابطه دلپذیر و قابل قبول میان آنها به عنوان یکی از نقاط قوت اصلی فیلم یاد کردند. گارفیلد برای این نقش شروع کرد به مطالعه برروی حرکات مرد عنکبوتی پرداخت و همچنین با انجام ورزش های یوگا و پیلاتس بدن خود را تا آخرین حد ممکن انعطاف پذیر کند. او گفته که به مدت 4 ماه تمرینات داشته است. «دانا استیونز» (Dana Stevens) گفته که گارفیلد قطعا از «توبی مگوایر» (Tobey Maguire) جذاب تر و مرموز تر است. «باب ماندلو» (Bob Mondello) از NPR میگوید که گارفیلد نوجوانی به مرتب متقاعد کننده تر از مگوایر به نمایش گذاشت.
در حال حاضر هم حضور او در نسخه جدید این فیلم یعنی "مرد عنکبوتی شگفت انگیز2" (The Amazing Spider-Man 2) تایید شده است و در حال حاضر در حال کار بر روی این پروژه است . این فیلم قرار است در سال 2014 به روی پرده ی سینماهای جهان برود .
زندگی شخصی
گارفیلد دوست ندارد درمورد زندگی شخصی خودش صحبت کند. اما در جریان فیلم برداری "اسپایدرمن شگفت انگیز" بنظر می رسید که بین گارفیلد و استون رابطه ای بوجود آمده بود حتی مارک وب نیز این امر را تایید کرد. اما گارفیلد در مصاحبه ای با روزنامه "یو اس آی تودی" گفت که بین او و استون هیچ رابطه ای وجود ندارد همه چیز فقط در حیطه کار است. البته استون نیز بعدا حرف هایی مشابه ای زد. تا اینکه بالاخره آنها بارها و بارها در کنار یکدیگر در اماکن عمومی ظاهر شدند و همگان فهمیدند آنها عاشق هم شده اند! آنها مدتی است با هم نامزد کرده اند. آنها حتی جدیداً منزلی به مبلغ 2.5 میلیون دلار (یک چیزی در حدود 8 میلیارد تومان !!!) هم خریدند و در حال حاضر با هم زندگی میکنند. عکسای خانه شان اینجاست !
ازی "مرد عنکبوتی بر لبهب زمان" (Spider-Man: Edge of Time)یک بازی سوم شخص اکشن است که در سال 2011 و بلافاصله بعد از بازی "دنیاهای از هم گسیخته" (Shattered Dimenions) من هم بعنوان یکی هوادار اسپایدرمن به نقد آن میپردازم!
بعد از اینکه شرکت bennox با ساخت بازی بازی "دنیاهای از هم گسیخته" (Shattered Dimenions) به دنیای گیم نشون داد میتواند از پس شخصیت محبوب کمیک یعنی اسپایدرمن بربیاید و بعد از اینکه دید طرفداران از این بازی خوششان آمده تصمیم گرفت نسخه دیگری از این بازی را بسازد. قابل ذکر است که دیگر از اسپایدرمن های "نوآر" و "آلتیمت" خبری نیست اما هنوز دو تا دیگر در دنیای مختلف قابل بازی هستند
داستان: نکته جالب درباره داستان این است که در ابتدا گمان می رفت این بازی دنباله ای بر داستان نسخه قبلی باشد. شباهت های این دو نسخه به یکدیگر باعث شده بود که چنین تفکری به وجود بیاید. داستان Edge of Time باز هم با سوژه قرار دادن زمان، اتفاقاتی تازه را بیان می کند و بسیار شلیکی و هیجان انگیز شروع میشود زیرا مرگ پیتر پارکر/اسپایدرمن را به دست یکی از دشمنانش به نام «انتی ونوم» (Anti-Venom) نشان میدهد! ولی کلاً ماجراهای این عنوان در سال 2099 شروع میشود. سالی که تکنولوژی فوق العاده پیشرفته ای در دنیا حاکم است. یکی از دانشمندان کمپانی Alchemax که «واکر اسلون» (Walker Sloan) نام دارد، به تکنولوژی ای دست پیدا کرده که به وسیله آن می تواند به گذشته بازگردد. او به گذشته بازمی گردد تا تکنولوژی آینده را به نمایش دربیاورد تا به وسیله آن بتوانند قدرت حکومتی را از آن خود کند.
اما مشکل اینجاست که این کمپانی در سال 2099 یک حکومت بسیار دیکتاتوری را پایه گذاری کرده و با هر مخالفتی مبارزه می کند. نکته اینجاست که قدرت این کمپانی در مقابل یک شخص کارساز نیست و او کسی نیست جز «میگل اهارا» یا همان "مرد عنکبوتی سال 2099"! مرد عنکبوتی 2099 در تلاش برای پیدا کردن اسلون است، چرا که او مسئول به هم خوردن زمان و مرگ پیتر پارکر یا همان Spider-Man زمان حال هم است. Spider-Man 2099 به پیتر پارکر هشدار می دهد و به او می گوید که در خطری جدی قرار دارد و اینجاست که هر دو Spider-Man با همکاری یکدیگر، سعی می کنند که دنیا را نجات دهند و با سفر در زمان های مختلف راهی برای زنده نگه داشتن پیتر پارکر پیدا می کنند.
داستان خوبی برای بازی روایت شده و انگیزه لازم را برای پشت سر گذاشتن مراحل به بازیکنان می دهد. داستان بازی کاملا مشخص است و بازیباز از تمام اتفاقات رخ داده در آن آگاه می شود. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که نویسنده داستان بازی آقای «پیتر دیوید» (Peter David) است که شهرت زیادی در نوشتن داستان های ابر قهرمانی دارد و نه تنها یکی از بهترین نویسندگان تاریخ کمیک استریپ های مرد عنکبوتی به شمار میرود بلکه نسخه های مختلفی از داستان های The Incredible Hulk ،X-Factor ،Young Justice ،Star Trek: New Frontier، Aquaman ،Fallen Angel را نیز با موفقیت به رشته تحریر درآورده است. داستان بازی با کارگردانی خوبی همراه است و نمایش صحنه های سینمایی باعث شده که هم داستان بازی به خوبی روایت شود و هم هیجان بازی چند برابر شود. از همان صحنه های ابتدایی بازی می توانید به سبک کارگردانی و صحنه پردازی های خوب آن پی ببرید.
گرافیک: در سری قبل هم ما شاهد گرافیک cel-shaded بودیم و اینبار هم از این نوع گرافیک استفاده شده و بازی بیشتر در حالت اسپایدرمن حال به کتاب های کمیک شباهت دارد. کیفیت بافت های بازی نسبت به نسخه قبل بالا تر است. در زمان آینده درست مثل سری قبل از نور های تند و روشن استفاده شده و تغییر خاصی نکرده. طراحی اندام شخصیت ها هم خیلی بچشم میخورد مخصوصا در amazing spiderman اندام جالبی کار شده. اما اسپایدرمن 2099 هیچ تغییری نکرده. غول (boss) های بازی هم جالب طراحی شده اند و شخصیت «انتی ونوم» به کمیک شباهت دارد (هر چند او به خاطر چیزهایی که اسلون در بدنش کار گذاشته بسیار عضلانی تر از کمیک ها شده اشت!)
گیم پلی: گیم پلی بازی خیلی نفس گیر و جذاب است و بازی با دو اسپایدرمن جذابیت خاصی دارد (البته این جذابیت به مرور از نسخه قبل که با جهار اسپایدرمن روبه رو بودیم کمتر است) در بازی از فنون بیشتری استفاده شده که آن ها هم مانند عنوان قبل باید باز (unlock) شوند و شما در طول محیط بازی با امتیاز های بدست آمده آن ها را باز میکنید.این فنون در دو اسپایدرمن متفاوت است و هردو اسپایدرمن از یک فن استفاده نمیکنند. یکی از تغییرات جالبی که این نسخه داشته است این است که شما میتوانید با فرو بردن شک ها به داخل زمان را تا چند ثانیه کند کنید که این ویژگی هم باید با امتیازات بدست آمده باز شود.دوربین بازی هم بعضی وقت ها زاویه فوق العاده ای میگیرد که بازی را حماسی میکند ولی بعضی وقتها هم گیج کننده میشود.هر کدام از اسپایدرمن ها دارای قدرت های مخصوص هستند که از اول بازی قابل اجرا هستند.مثلا amazing میتواند با سرعت بالایی بدود و خیلی سریع جاخالی دهد. یا 2099 میتواند یک جسم ثابت یا یک بدل فریب دهنده از خودش بجای بگذارد و خود در جای دیگری فرار کند. با اینکار دشمنان گول میخورند و به سمت بدل ثابت اسپایدرمن میروند که شما بعنوان بازیباز هم میتوانید دشمنان را در حالی که شما را نمیبینند بزنید هم میتوانید از دستشان فرار کنید.